گزارش نشست چهارم:
نشست چهارم در تاریخ 22 اردیبهشت 1400 با عنوان (چالشها و فرصتها در پایش مصارف آب کشاورزی : روششناسی تعیین حجم آب آبیاری محصولات زراعی و باغی) برگزار گردید و تعداد شرکتکنندگان در این برنامه مجازی 66 نفر بوده است. سخنران مدعو این نشست آقای دکتر فریبرز عباسی مشاور وزیر جهاد کشاورزی و مجری طرح سامانههای نوین آبیاری کشور بودند. در ادامه مشروح جلسه آورده شده است.
دکتر ناصری در ابتدای جلسه به معرفی شرکت کنندگان و ارائه موضوع نشست پرداختند: چهارمین نشست از سلسله مباحثی که به طور مشخص چالشهای بیلان را در کشور مورد بررسی قرار میدهد با حضور دکتر دهقانی سانیج، مهندس دهبندی و دکتر فریبرز عباسی ( عضو هیات علمی موسسه تحقیقات کشاورزی فنی و مهندسی کشاورزی از سازمان تات، که هم اکنون مشاور وزیر و مجری طرح سامانههای نوین آبیاری هستند) برگزار میشود. در ادامه در زمینه پایش مصارف آب در بخش کشاورزی از تجربههای دکتر عباسی استفاده میبریم.
مهندس دهبندی جهت یادآوری مباحث عنوان شده در نشستهای پیشین این چنین ادامه دادند: در جلسه قبل در مورد آماربرداری وزارت نیرو در بخشهای مختلف از جمله کشاورزی، روش انجام کار، چالشها و مشکلاتی که وجود دارد صحبت شد و حالا منتظریم در مورد آن چالشها بگویند که چه کارهایی میتوان انجام داد و چگونه میتوان خطاهای آماربرداری را کاهش داد.
دکتر عباسی ارائه خود را در مورد روششناسی تعیین حجم آب آبیاری محصولات زراعی و باغی این چنین آغاز کردند: این روششناسی یک کار مشترک است که از تیر ماه ۱۳۹۵ توسط موسسه تحقیقات فنی و مهندسی کشاورزی و معاونت آب و خاک وزارت جهاد کشاورزی شروع شده است. امروز روششناسی و یکسری نتایج مقدماتی این کار ارائه میشود.
روشهای تعیین آب مصرفی در بخش کشاورزی:
- روش غیر مستقیم: شامل 2 روش بیلان آب و تعیین نیاز آبی خالص گیاهان ( دادههای نقطهای – تصاویر هوایی) است.
ما تقریباً با هر دوی این روشها بحث آب مصرفی در بخش کشاورزی در کشور را حساب کردیم، بیلان آب را دو بار برای دو بازه زمانی مختلف حساب کردیم.
- روش مستقیم (میدانی): این است که شما برای محصولات مختلف، مناطق و اقلیمهای مختلف، آن مقداری که بهرهبردار به محصولش آب میدهد را در محل اندازهگیری کنید. در واقع از پایین به بالا حرکت میکنیم و به مصرف آب در بخش کشاورزی دست مییابیم که این مورد مد نظر ماست و ادامه بحث هم در مورد این روش است. همانطور که عنوان شد این کار از تیرماه ۱۳۹۵ شروع شده امروز هم بخشی از روششناسی و نتایج اولیه آن ارائه میشود:
اهداف اصلی این کار شامل اندازهگیری حجم آب آبیاری و تعیین بهرهوری فیزیکی آب است.
به طور كل هر هدفی را که در بحث مدیریت آب در مزرعه داشته باشیم میتوانیم با استفاده از دادههایی که برداشت کردیم و برداشت میکنیم، به آن دست یابیم. این اهداف فرعی شامل تعیین راندمان کاربرد آب آبیاری، تعیین نیاز آبی گیاهان، مقایسه حجم آب و آبیاری در روشهای مختلف، مقایسه حجم آب و آبیاری در مناطق و اقلیم های مختلف، مقایسه حجم آب و آبیاری در شبکههای سنتی و مدرن و تعیین بهرهوری اقتصادی آب (برخی محصولات)، میباشد.
محصولات مورد مطالعه شامل ۳۸ محصول مختلف زراعی، سبزی و صیفی و باغی بوده است. این محصول به گونهای انتخاب شدند که در اولویت نیاز معاونتهای مربوطه ( معاونت زراعت و باغبانی) قرار داشتند و آببری یا سطح زیر کشت بیشتری را داشتند.
محصولات زراعی شامل ۱۸ محصول از گندم با حدود ۲ میلیون هکتار سطح زیرکشت تا آفتابگردان با حدود ۳۳ هزار هکتار ۱۲۰ محصول باغی از پسته با سطح زیر کشت حدود ۳۷۰ هزار هکتار تا انجیر با حدود ۷ هزار هکتار، میباشند. محصولاتی که انتخاب نشدهاند ( چه زراعی و چه باغی) دو دلیل اصلی برای آن وجود داشته، یا سطح زیر کشت آنها و به اصطلاح آببری آنها کم بوده و یا بعضاً قطبهای تولیدشان در استانهای شمالی واقع شده ( محصولاتی مثل فندق، چای و ..) و چون در آن مناطق آبیاری بسیار کم صورت میگیرد، انتخاب نشدند.
محصولات زراعی منتخب حدود ۸۷ درصد کل محصولات زراعی کشور را از نظر سطح زیر کشت پوشش میدهند و محصولات باغی حدود ۸۶ درصد از کل محصولات باغی کشور را از نظر سطح زیر کشت پوشش میدهند. از نظر تولید هم همین شرایط برقرار است یعنی این ۳۸ محصول حدود ۹۰ درصد محصولات آبی ما را پوشش میدهند.
با توجه به اینکه حجم کار خیلی زیاد بوده و امکانات مالی و نیروی انسانی فراهم نبوده که همه محصولات به صورت همزمان مورد بررسی قرار گیرند، بر اساس تفاهمی که با وزارتخانه انجام شده، اینها به صورت فاز فاز در نظر گرفته شده اند و در هر فاز اندازهگیری چند محصول در نظر گرفته شده و در 3 فاز اول اندازهگیریهای ۲۳ محصول انجام شده و حتی تعدادی از گزارشهای آنها تدوین شده و آماده ارائه به کارفرما است.
فاز ۴ که از اوایل سال ۱۳۹۹ شروع شده شامل ۱۲ محصول باغی و زراعی بوده که بخش زیادی از اندازهگیریهای آن انجام شده و تا مهرماه همه اندازهگیریها تمام میشود.
برای هر کدام از این محصولات مناطق اجرا بر اساس قطبهای تولید آن محصول انتخاب شده است. برای هر محصولی تا جایی قطبهای تولید را انتخاب کردیم که حداقل ۷۰ درصد کل تولید کشور در این محصول را در بر بگیرد. برای مثال برای گندم ۱۲ قطب تولید انتخاب شد تا به 70 درصد برسد ولی برای زعفران تنها دو قطب تولید ( خراسان رضوی و جنوبی) انتخاب شده. چرا که این دو قطب ۹۴ درصد کل زعفران کشور را تولید میکنند دیگر نیازی نبود سراغ استان دیگری برویم. نکتهای که مطرح است این است که با این قطبهایی که انتخاب کردیم، خاکهای مختلف، اقلیمهای مختلف، دشتهای مختلف، روشهای مختلف آبیاری، و به طور کلی شرایط مختلف که در این اندازهگیریها وجود داشته، تحت پوشش قرار گرفته است.
در مورد مناطق اجرا نیز بعد از انتخاب استانها، در هر استان شهرستان یا شهرستانهایی که قطب تولید آن محصول بوده در نظر گرفته شد. حتی در این شهرستانهای منتخب هم با توجه به سطح زیر کشت باغات یا مزارع مشخصی جهت اندازهگیری انتخاب شدند.
پارامتر اصلی مورد نظر ما، حجم آب آبیاری یا حجم آب داده شده به مزارع بود که با هر روشی برای ما میسر بود و یا ابزارش در منطقه وجود داشت اندازهگیری صورت گرفت. مثلا بعضی از جاها یا کنتور روی چاه بود آیا امکان نصب کنتور برای همکاران ما وجود داشت که در آنها اندازهگیری با کنتور صورت گرفت. به این صورت که كنتور روی چاه نصب کردیم و دبی کل چاه و کل آبی که محصولات تحت پوشش آن منبع را آبیاری میکند، اندازهگیری کردیم. بعضی جاها کنتور نبوده و با دستگاههای التراسونیک که واسنجی شدهاند، آن را اندازهگیری کردیم. بعضی جاها در یک بخشی از باغ یا مزرعه کنتور نصب کردیم اندازهگیریها در فصل زراعی در همان قسمت که کنتور بوده صورت گرفته است. بعضی جاها که روش آبیاری سطحی بود توسط فلوم اندازهگیری صورت گرفت.
پارامترهای مختلفی مورد اندازهگیری قرار گرفتند که یکی از آنها نیاز آبی خالص گیاه بود. از روی دادههایی که از سازمان هواشناسی و مدیریت منابع آب تهیه کردیم (برای همان سال مورد نظر و ۱۰ سال منتهی به سال اندازهگیری) این اندازهگیریها را برای همه محصولات زراعی و باغی در سطح مزرعه و باغ، انجام دادیم. بارندگی موثر را به روش SCS و بعضی جاها به روش فائو به دست آوردیم. نیاز آبی را علاوه بر این که خودمان محاسبه کردیم، از سند ملی هم برای آن محصول آمار را استخراج کردیم و مقایسهای انجام دادیم. نهایتا نیاز آبیاری را از تفاوت نیاز آبی خالص و بارندگی موثر محاسبه کردیم. راندمان کاربرد ( متوسط در طول فصل زراعی) را نیز برآورد کردیم. به طور کلی حدود 43 پارامتر کمی و کیفی را برای هر کدام از محصولات مورد نظر، اندازهگیری کردیم. از پارامترهای شوری خاک و آب آبیاری گرفته تا بافت خاک، دبی آب آبیاری، تعداد نوبت آبیاری و … .
در مورد شاخصهای بهرهوری هدف ما بهرهوری فیزیکی (WP) بوده، ولی برای بعضی از محصولات بهرهوری اقتصادی (BPD) را هم استخراج کردیم. از لحاظ آماری چون بحث حساسی بود خیلی دقت صورت گرفته و روش آماری منتخب روش طبقهبندی نظام دار بود. به این معنی که استانهای برتر تولید کننده هر محصول از نظر قطب تولید در یک طبقه، شهرستانهای برتر تولید کننده هر محصول در یک طبقه و نهایتاً مزارع، باغات و منابع آبی که برای اندازهگیریها انتخاب کردیم، در یک طبقه قرار میگیرند. بعد از اندازهگیری کفایت دادهها را از لحاظ آماری بررسی کردیم.
یکسری از نتایج به صورت خلاصه: اول کفایت اندازهگیریها برای هر محصول بود که در جداول آورده شده و با توجه به واریانس، انحراف معیار و میانگین به تعداد مناسب و مورد کفایت رسیدیم. برای مواردی که کفایت اندازهگیری مناسب نبوده دوباره در سال بعد اندازهگیریها تکرار شدند تا به حد مطلوب برسند ( مثل زعفران).
- متوسط حجم آب آبیاری و بهرهوری مصرف آب برای تعدادی از محصولات مثل ذرت علوفهای به تفکیک سه روش بارانی ،قطرهای و سطحی به دست آورده شد.
- برای تاکستانها دو روش آبیاری بیشتر وجود نداشت ( سطحی و قطر ای) متوسط هر دو روش از نظر حجم آب دادهشده ارائه شده است.
- برای نمونه نیاز خالص آبیاری تاکستانهای مورد مطالعه به دست آمده از روش پنمن مانتیث با سند ملی آب مقایسه شده که اختلاف بین این دو به طور کلی زیاد نبود جز در مواردی خاص.
- آب داده شده و نیاز ناخالص آبیاری تاکستانهای مورد مطالعه به دست آمده از روش پنمن مانتیث با سند ملی آب نیز مقایسه شدند.
- مقایسه حجم آب داده شده در مورد نیاز برای چند محصول ( پنبه، زعفران، پسته، چغندر قند، گندم، لوبیا و ذرت علوفهای) صورت گرفته است.
- جدول راندمان کاربرد آب آبیاری نیز برای ۱۲ محصول ارائه شده است.
- برای مثال برای محصول ذرت علوفهای، شبکههای مدرن آبیاری با سنتی آبیاری سطحی مقایسه شدند و میتوان تاثیر تجهیز و نوسازی را در حجم آب مصرفی برای این محصول مشاهده کرد که باعث کاهش آب آبیاری به مزارع شده است.
جمع بندی نهایی: این کار هنوز ادامه دارد و قطعاً تحلیلهای زیادی روی دادههای به دست آمده صورت میگیرد و دادهها نشان میدهند که هنوز در بعضی از مزارع و باغات با درجات مختلفی از کم آبیاری مواجه هستیم که باید بررسی شوند.
مهندس دهبندی: چند ابهام در مورد کارهای صورت گرفته برای من وجود دارد. بیشتر میخواهم با این سوالات پلی بزنم بین فرمایشات آقای دکتر عباسی و این کاری که در وزارت نیرو انجام میشود و معطوف به حجم برداشت آب است. مورد اول اینکه، برای وزارت نیرو مهم است که چقدر آب در بخش کشاورزی مصرف میکنیم و در کشاورزی اولویت مصرف آب در مزرعه است ( راندمانها و … )، حالا سوال اینجاست درمواقعی که اندازهگیری میدانی صورت گرفته، مواردی که ابزار اندازهگیری کنتور در خروجی چاه بوده – یعنی دبی خروجی قابل اندازهگیری بودند- حتماً زمان کارکرد پمپ را هم داشتند در نتیجه یک حجمی برای آب آبیاری به دست میآوردند. در مواردی که آب چاه برای چند نوع کشت روی چند قطعه زمین میرود چطور محاسبات صورت گرفته؟
مورد دوم هم اینکه که در بحث آبیاری، وقتی بارش مفید و آب آبیاری را داشته باشیم میتوانیم به حجم کل آب برسیم. آیا در آبیاریها محدودیت آبی (کم آبیاری و …) هم در نظر گرفته شده؟
مورد سوم اینکه آیا این اندازهگیریها تکرار میشود؟ چراکه در این پنج سال سالهای پر باران داشتیم و شرایط مختلفی وجود داشته، این مسئله چطور حل میشود چون بازه زمانی خیلی طولانی است، بارش موثر به شدت متفاوت میشود و آب آبیاری هم بسیار تحت تأثیر بارش موثر قرار میگیرد و تغییر میکند.
دکتر عباسی در پاسخ به سوالات مهندسی دهبندی این چنین ادامه دادند: در خصوص کنتور یا هر وسیلهای که برای چاهها مد نظر بوده، چند نکته را باید عرض کنم. جاهایی که کنتور بوده، زمان کارکرد چاه یا یادداشت شده و یا برای بعضی موارد سنسورهایی تهیه شده بود که زمان کارکرد چاه را به صورت اتوماتیک ثبت میکرد. در خصوص چند کشتی بودن اراضی، اینجور منابع آبی در اندازهگیریها محدود است ولی همان تعدادی که بوده و چند کشتی بطور همزمان آبیاری میشدند، با توجه به بازدیدهایی که همکاران از منابع آبی و محصولات داشتند، برآورد کردهاند که چند درصد آب به هر محصول اختصاص داشته است. اگر هم جدا جدا آب داده میشده که هر محصول به صورت جداگانه اندازهگیری شده.
در خصوص سوال دوم که کاملاً هم درست است، نظر خودمان هم در روز اول این بوده که این اندازهگیریها دو تا سه سال بیشتر به طول نینجامد. ولی هم از نظر زمانی و هم از نظر منابع مالی و انسانی مورد نیاز ، این امر امکانپذیر نشد و تصمیم بر این شد که یک دور با یک فاز تعدادی از محصولات اندازهگیری شوند و اگر تجربه خوبی بود کار ادامه پیدا کند. پیشنهاد ما این است که در آینده بعد از این که این کار تمام شد و مشکلات و نواقص آن مشخص شد، آن را یک بار دیگر یا برای همین محصولات یا برای تعدادی از محصولات آب بر انجام دهیم و این راستی آزمایی را تهیه کنیم.
یکی از حضار سوال پرسیدن در خصوص اینکه اثر کم آبیاری و عملکرد محصول چگونه بوده و بهینه مقدار آب آبیاری قابل تعیین است؟
دکتر عباسی در پاسخ گفتند، این اثر بررسی نشده ولی قطعاً بر عملکرد تاثیر دارد. کم آبیاری اگر کمتر از نیاز باشد قطعاً اثر منفی روی عملکرد محصول خواهد داشت.
آقای دکتر بابازاده یکی شرکتکنندگان، پرسشهایی را مطرح کردند: اول اینکه با توجه به اینکه این دادهها میتوانند مبنایی برای تصمیمگیران در راستای نیاز آب کشاورزی باشد، از دکتر عباسی میخواهم که در مورد عدم قطعیتهایی که در اندازهگیریها اتفاق افتاده توضیحاتی داشته باشند. مورد دیگر اینکه روش پنمن مانتیث که برای برآوردن نیاز خالص گیاهان استفاده شده، برای اقلیمهای مختلفی استفاده شده در حالی که این فرمول دارای محدودیتهایی هست که برای همه اقلیمها مناسب نیست چرا از روشهای کالیبره شده جایگزین برای بعضی از مناطق استفاده نشده است؟
مورد دیگر اینکه در ارائه به متوسط عملکردهای محصولات اشاره شد ولی متوجه نشدیم که این عملکردهایی که اینجا وجود داشته با پتانسیل چقدر فاصله دارند؟ کاش عملکرد پتانسیل هم اشاره میشد.
مورد آخر اینکه بسیاری از بهرهبرداریها از منابع آب شامل بهرهبرداری از چاهها رودخانهها به صورت غیر مجاز است که در اندازه گیریها در نظر گرفته نمیشود. مطالعات شما در خصوص این موارد برداشت غیرمجاز چه رویکردی داشته؟
دکتر عباسی در پاسخ ادامه دادهاند: در خصوص عدم قطعیت که قطعاً وجود دارد ولی در مورد این مطالعه که برای ۳۸ محصول در پنج سال انجام شده، برای ما تجربه شده که چه برای محصولاتی که در یک سال اندازهگیری کردیم و چه برای محصولاتی مثل زعفران که دو سال اندازهگیری صورت گرفته، نتایج نشان داد که تغییرات حجم آب آبیاری برای محصولی مثل زعفران با دو سال اندازهگیری ( حتی با توجه به اینکه در سال دوم بارش خیلی بیشتر بود )، خیلی زیاد نبوده. حتی برای ۲۵ محصول دیگر که تا الان دادههای آنها موجود است، واریانس حجم آب آبیاری آنها خیلی کمتر از عملکرد است. چون در بحث مدیریت آب آبیاری در مزارع بحث برنامه ریزی آبیاری رعایت نمیشود و بهرهبردار وقتی سهم آبش میرسد تحت هر شرایطی آب را به مزرعه میدهد، چه نیاز داشته باشد و چه نیاز نداشته باشد. با اینکه به نظر این یک سال برای تصمیمگیری کم است، اما بسیاری از حقایق مدیریت و برنامه ریزی آب آبیاری به دست میآید. در مورد روش پنمن مانتیث که یک روش استاندارد جهانی و مورد استفاده قرار گرفته بسیار تطابق داشته با مناطق مختلف ایران ولی اگر بدانیم روش بهتری است باز هم با آن روش محاسبات را تکرار میکنیم چون دادههای اندازهگیری شده موجود است.
در مورد عملکرد چند نکته وجود دارد اول اینکه عملکردهایی که ما در باغات و مزارع اندازهگیری کردیم به طور کلی تقریبا در بیشتر محصولات، متوسطش بیشتر از متوسط آن منطقه یا استان بوده که میتواند به علت این باشد که مزارعی که انتخاب کردیم نمونههای خوبی بوده و یا اینکه آمارنامههای ما دقیق تر از آمار نامههای رسمی وزارتخانه است.
عملکرد پتانسیل هم چون کار ما نبوده بررسی نشده ولی با توجه به مطالعات خلاء عملکرد در کشور حدود ۵۵ تا ۶۰ درصد است و آن چیزی هم که FAO برای بخشهای مختلف قارههای مختلف ارائه کرده، عملکرد از ۳۰ تا ۸۰ درصد متفاوت است.
در خصوص میانگینها، همه پارامترهایی که میانگین گرفتیم، میانگین وزنی نسبت به سطح زیر کشت بوده یعنی استانی که سطح زیر کشت 2 درصد بوده، در حد همان 2 درصد میانگین آن در کل ثابت شده است.
یکی دیگر از حضار (آقای اقبالی) پرسیدند: چگونه آب خالص داده شده و راندمان را اندازهگیری کردید؟ مثلاً در مورد محصول پسته نیاز خالص ۵ هزار متر مکعب است است و ما 7 هزار مترمکعب آب دادیم. چگونه معلوم میشود که کم آبیاری صورت گرفته، نه راندمان داریم نه خالص مصرفی؟
دکتر عباسی در پاسخ فرمودند: فرمایش ایشان درست است. ما نیاز خالص آبیاری را با دادههای سال تحقیق و داده های ۱۰ سال منتهی به آن سال از روش پنمن مانتیث اندازهگیری کردیم. بارندگی موثر هم که داشتیم، بنابراین از تفاضل آن نیاز خالص آبیاری محاسبه میشود. حالا اینکه چطور این را به نیاز ناخالص آبیاری تبدیل کردیم، که برای آن نیاز به راندمان داشتیم و راندمان پتانسیل آن سیستم تقسیم کردیم تا نیاز ناخالص محاسبه شود. مثلاً اگر روش آبیاری یک باغ یا مزرعه سطحی بوده، راندمان پتانسیل را بر اساس کارهای قبلی که در موسسه انجام شده ۶۰% ، اگر قطرهای بوده ۹۰% و اگر بارانی بوده حدود ۷۵% در نظر گرفتیم. این نیاز ناخالص محاسبه شده حداقل است که میتوانست بیشتر هم باشد.
در ادامه آقای دکتر مرید پرسیدند: با توجه به اینکه تاکید گزارش بر مصرف بخش کشاورزی بوده و کار انجام شده بیشتر در برداشت آب متمرکز بوده چگونه قرار است اطلاعات برداشت به مصرف تبدیل شود؟
همچنین حضار به کررات پرسیدند: نتایج این برداشت دادهها و تحقیقات صورت گرفته، چگونه در دسترس سایر محققان قرار میگیرد و بقیه میتوانند از آن بهرهمند شوند؟
دکتر عباسی در پاسخ به جناب دکتر مرید ادامه دادند: در مجموع میزان آبی که برداشت میشود، حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد آن در بخش کشاورزی مصرف میشود و بقیه آن در شکلهای مختلف به سیستم بر میگردد. ولی در مقیاس مزرعه، چیزی که ما کار کردیم حجم آب خالص داده شده به مزرعه بوده و اعتقاد ما این است که نفوذ عمقی در مزارع نداریم ( یا فعلاً فرض میکنیم نداریم)، ولی رواناب سطحی در جاهایی که منابع آب سطحی داشتیم مثل شبکه مغان، خوزستان یا بعضی مناطق دیگر، رواناب را هم اندازهگیری کردیم و از آب داده شده کم کردیم. بنابراین میتوانیم بگوییم، آنچه که اندازهگیری شده همان آب مصرفی است. با وجود اینکه ممکن است مقداری خطا داشته باشد که چاره ای نیست.
در مورد سوال دیگر ایشان گفتند: فعلا معاونت آب و خاک تاکید دارد که دادهها منتشر نشوند تا مطالعات به اتمام برسند و نتایج آن اعلام شود. ولی بخشی از دادهها در قالب مقاله منتشر شده است که میتوانید استفاده کنید.
آقای دکتر حیدری یکی از شرکتکنندگان پرسیدند: ما هنوز مشکل ترمینولوژی را مشاهده میکنیم، در عنوان کار مطرح شده تعیین آب مصرفی در بخش کشاورزی، و مطالبی که شما ارائه دادید تعیین آب کاربردی در مقیاس مزرعه بود . از این نتایج اندازهگیری نقطهای و مزرعهای چطور میتوانیم آب مصرفی در بخش کشاورزی را به صورت عددی بیان کنیم؟ آقای دکتر مطرح کردند که روشهای مستقیم و غیر مستقیم وجود دارد که من روش مستقیم را به نظرم بهتر است اسمش را روشهای تقریبی بگذاریم چون روشی که از نیاز آبی بخواهیم به آب مصرفی برسیم و یک راندمان را فرض کنیم، یک روش تقریبی است و نمیشود عنوان غیر مستقیم روی آن گذاشت. همچنین اشاره شد که روش بیلان وجود دارد که به آن پرداخته نشد.
خوب بود یک فلوچارتی برای روششناسی ارائه میشد تا بحث کمی واضح تر مطرح شود. محبوب است که مشخص شود هدف از این کار چه بوده، نقایص کار چه بوده و پیشنهادات چیست؟
دکتر عباسی در پاسخ گفتند: بحث ما متدولوژی یا روششناسی بود که ارائه شده و پیشنهادات و نقایص هم در گزارشات آمده و حتما یک نتیجهگیری کلی خواهیم داشت. پیشنهادهای آقای دکتر حیدری هم در مورد اینکه روشهای غیرمستقیم تقریبی شود، قابل توجه است و دوستان دیگر هم میتوانند از این فرمایشات استفاده کنند.
آقای سرزعیم پرسیدند که در خصوص اختلاف آب مصرفی در شبکه مدرن و سنتی، آیا این مقایسه فقط در سطح شبکه فعلی تجهیز و نوسازی شده است یا شامل شبکه اصلی نیز میشود؟
دکتر عباسی در پاسخ فرمودند: این مورد برای محصول ذرت علوفهای بود و فقط در داخل شبکه در مقیاس مزرعه بوده و شبکه اصلی را پوشش نمیدهد.
آقای اقبالی پرسیدند: آقای دکتر شما میگویید ما راندمان را از منابع گرفتیم ولی من میگویم یک روش قطرهای هست و همه قطره چکانها دچار گرفتگی شدهاند و راندمان برای من ۳۰ درصد است از شما نمیتوانید راندمان را ۸۰ درصد بر طبق منابع موجود در نظر بگیرید. از کجا میدانیم که یکنواختی توزیع قطرهچکانیها خوب است؟
دکتر عباسی در پاسخ فرمودند: راندمانی که ما فرض کردیم در اساس کار ما نه تنها هیچ خدشهای وارد نمیکند، بلکه همانطور که عرض کردم چون راندمان پتانسیل در نظر گرفتیم، که این راندمان فقط و فقط برای تبدیل نیاز خالص به نیاز ناخالص بوده و چون ما راندمان پتانسیل گرفتیم عملاً آن نیاز ناخالص که در نظر گرفتیم کمتر برآورد شده، و به اصل کار خدشهای وارد نمیشود. و این فرمایش شما نشان میدهد که اگر ما راندمان واقعی را داشتیم آن را در نظر میگرفتیم آن موقع نیاز ناخالص بیشتر میشد و کمآبیاریها خودش را بیشتر نشان میداد. ولی اینجا ما چون نیاز ناخالصمان را با راندمان پتانسیل به دست آوردیم بنابراین به حداقل نیاز ناخالص آبیاری رسیدیم.
یکی دیگر از حضار (آقای دکتر اشرفی) پرسیدند: در یکی از اسلایدها راندمان آب کاربردی بالای ۹۰ درصد بود که میخواستم ببینم چطور محاسبه شده است؟ اگر شما آب داده شده به مزرعه را به نیاز خالص تقسیم کردهاید، چه کاربردی میتواند داشته باشد و چطور راندمان آب کاربردی به بالای ۹۰ درصد رسیده؟ و اگر نه آب را در نظر گرفتهاید، به فرض برای محصولی مثل پسته که ۵۰۰۰ متر مکعب آب مصرف شده راندمان به ۸۵ درصد رسیده بنابراین برای من سوال است که محصولی که آب خالص آن ده هزار متر مکعب است با روشهایی که شما خودتان فرمودید در روش سطحی ( اگر حداکثر راندمان خالص آبیاری را ۶۰ درصد در نظر بگیریم) برای این ۱۰ هزار مترمکعب آب خالص باید ۱۵ هزار مترمکعب آب به مزرعه بدهیم ولی الان ۵ هزار مترمکعب دادهاید در حالیکه متقابلاً راندمان آب کاربردی را ۹۰ درصد بدست آوردهاید.
دکتر عباسی در پاسخ گفتند: راندمان کاربرد یک تعریفی دارد، شامل آب ذخیره شده در ناحیه ریشه تقسیم بر آب داده شده، ولی این روش مستلزم این است که بتوانیم با اندازه گیری رطوبت خاک در عمق توسعه ریشه و خود عمق توسعه ریشه را داشته باشیم. چون این کار برای خیلی از مزارع انجام نشد، از این روش گذشتیم و از تعریف دیگر راندمان مربوط به FAO استفاده کردیم یعنی همان نسبت ETc به حجم آب داده شده به مزرعه. حالا اینکه بعضی از موارد راندمان بالای ۸۰ یا ۹۰ درصد میشود، به خاطر کم آبیاری از و همانطور که گفتم راندمان کاربرد بالا همیشه خوب و قابل اعتماد هم نیست و گاهی خطرناک است.
در انتهای جلسه دکتر دهقانی ضمن تشکر از کار انجام شده فرمودند: اگر این گزارش به اعداد و ارقام حجم آب آبیاری ختم میشد، خیلی مناسبتر بود. چون بقیه آن برآورد است و این برآورد نگاه کارشناسی دارد و هرکس ممکن است در معادله پنمن مانتیث از ورودی متفاوتی در بحث راندمان استفاده کند یا شاخصهای متفاوتی را در نظر بگیرد. بنابراین دوست داشتم بیشتر روی روششناسی و تعیین حجم آب آبیاری و گزارشها تمرکز میشد. حتی اگر روی حجم آب آبیاری تمرکز کنیم میبینیم که میزان حجم آب آبیاری به طور وسیعی تابع رفتار کشاورزها، تابع سال زراعی و سایر شرایط مزرعه است. فرض کنیم اگر فرصتی برای تکرار کار نباشد، و اتکا کنیم به همان یک سالی که دیتا جمع آوری شده است و به حجم آب آبیاری تمرکز کنیم به نظر شما تا چه حد قابل استناد است. اطلاعات ما میگوید برای این که اطلاعات قابل استناد باشد بایستی حداقل سه سال زراعی رفتارها پایش شود که اثر اقلیم و رفتارهای کشاورزی در آن کم شود.
همچنین در مورد سند ملی آب هم که مربوط به حداقل ۲۰ تا ۲۵ سال پیش است، ورودیهای سند غیر از اطلاعات هواشناسی، اطلاعات زراعی بود و این اطلاعات تغییرات رقم دارند و همچنین شاهد پیشرفت تکنولوژی در سطح مزرعه هستیم، که همه اینها عوامل تاثیر گذار بر حجم آب آبیاری هستند. بنابراین فکر میکنم مقایسه دیتاهای شما با سند شاید منطقی نباشد. در مورد راندمان و کم آبیاری همینطور مطرح شد که همه اینها عدم قطعیتهایی هستند که گزارش شما داشته است.
دکتر ناصری در ادامه ضمن تشکر از اعضای پنل و دکتر عباسی بابت ارائه، فرمودند در جلسه پنجم که جلسه بعدی خواهد بود در خصوص سند ملی آب کشاورزی به بحث و گفتگو میپردازیم و امیدواریم که بتوانیم در اینجا همافزایی ایجاد کنیم.
مهندس دهبندی هم ضمن تشکر فرمودند: هدف این نشستها مسائل حل نشده بیلان آب است. تا کنون بحث برداشت آب برای کشاورزی تا الان خیلی محل مناقشه بوده و خواهش من از آقای دکتر عباسی این است که یک پل یا ارتباط دوسویه برقرار شود که بتوان از این اطلاعات و اقدامات وزارت نیرو در مطالعات بیلان استفاده شود.