یادداشت ذیل توسط دکتر مجید دلاور، استادیار دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس، تهیه شده است.
بحرانهای آبی فعلی و پیش رو در کشور و از طرفی ضعفهای اطلاعاتی و مسائل موجود در زمینه برآورد، یکپارچهسازی و سازماندهی اطلاعات مدیریتی بین بخشی در زمینه آب، لزوم وجود ابزارها و زیرساختهایی که امکان بهبود تصمیمگیریها و جهتگیریهای مدیریتی را فراهم آورد را آشکار میسازد. تحلیل منطقی و نزدیک به واقع سیستمهای منابع آب به منظور تدوین راهبردها و حل مسائل و موضوعات آبی به درکی مناسب و عمیق از فرایندهای هیدرولوژیکی حوضه، جریانهای آب قابل مدیریت و غیرقابل مدیریت، ارتباط با کاربری اراضی و فرصتهایی برای کاهش اثرات منفی و افزایش منافع مصرف آب نیاز دارد. با این نگاه است که میتوان بطور مؤثر و واقع گرایانه راهبردهای مدیریتی را در جهت حل مسائل آبی در کشور، کاهش مصرف آب و افزایش بهرهوری ارائه نمود. در این راستا اطلاعات «بیلان منابع آب» در سطح کشور به عنوان یکی از شالودههای اصلی تحلیل و تصمیمات مدیریتی در بخش آب تلقی میگردد که علیرغم تلاشهای فراوانی که جهت تهیه و بروزرسانی آن انجام شده است همچنان نقاط ضعفی دارد که لزوم توجه به آنها حائز اهمیت میباشد. این نوشتار به مهمترین نقاط ضعف رویکرد فعلی تهیه بیلان آب در کشور و ظرفیتهای موجود در جهت ارتقاء کارایی آن اشاره دارد که در ادامه و در بخش بدان پرداخته میشود:
- چالشها و نقاط ضعف رویکرد فعلی تهیه بیلان آب در کشور
مهمترین نقاط ضعف محاسبات بیلان در کشور را میتوان از دو منظر فنی و مدیریتی مورد توجه قرار داد:
الف) چالشهای فنی و محاسبات اجزای بیلان
در این زمینه مهمترین موارد عبارتند از:
– عدم امکان پایش / ضعف سیستم پایش مکانی و زمانی مؤلفههای بیلان
برآورد مناسب اجزای بیلان آبی در درجه اول مستلزم دسترسی به اطلاعات دقیق، کافی و بروز از مؤلفههای آن است. علیرغم توسعه شبکه پایش هواشناسی و هیدرومتری در کشور، همچنان گستردگی نامناسب مکانی شبکههای سنجش، دقت پایین و طول دوره آماری نامناسب آنها به عنوان یکی از مشکلات اساسی در محاسبات بیلان مطرح میشود. این در حالی است که امکان پایش میدانی و اندازهگیری برخی از مؤلفههای مهم همچون” آب برگشتی” و تبخیر و” تعرق واقعی ” نیز در گستره وسیع میسر نیست.
– عدم قطعیت زیاد برآورد برخی از مؤلفههای کلیدی بیلان
با توجه به ضعف اطلاعاتی و پیچیدگیهای محاسباتی، برآورد برخی از مؤلفههای کلیدی همچون “مصارف آبی/ تبخیر و تعرق واقعی”، ” تبادلان جریانات سطحی و زیرزمینی” و آب برگشتی ، در شیوه فعلی محاسبات بیلان با عدم قطعیت زیاد و انکارناپذیری مواجه است که عملاً کاربرد اطلاعات بیلان در امر تصمیم سازی را با ابهامات متعددی روبرو میکند.
– عدم امکان بروز رسانی سریع با توجه به پیچیدگیها و ضعف زیرساختهای محاسباتی و روششناسی برآورد بیلان
یکی از مهمترین دغدغهها در محاسبات و کاربرد اطلاعات بیلان، ارائه اطلاعات بروز و نزدیک به واقعی است. این مهم ریشه در روششناسی، ساختار ارتباطی “سنجش و دریافت اطلاعات” و زیرساختهای محاسباتی آن دارد که علیرغم تلاشهای که در این حیطه انجام میشود، همچنان امکان دسترسی به اطلاعات بروز را فراهم نمیکند.
ب) چالشهای مدیریتی و کاربردی اطلاعات بیلان
مهمترین موارد در بخش مدیریتی و کاربرد اطلاعات بیلان در امر تصمیمگیری عبارتند از:
- عدم پویایی و امکان بکارگیری در تجزیه و تحلیل سیاستهای مختلف مدیریتی
سیستم جاری اطلاعات بیلان در سطح کشور، فارغ از مواردی که در بخش فنی بدان اشاره شد، به صورت ایستا و در دورههای زمانی خاصی تولید میگردد. این مسئله امکان سناریو سازی و بکارگیری آنها را در تجزیه و تحلیل سیاستهای مدیریتی و درک واقع بینانه نسبت به چالشها، اثرات جانبی و عملکرد مورد انتظار از این سیاستها را به شدت کاهش میدهد.
- عدم جامع نگری و درک مناسب از برهمکنش و نحوه تأثیرپذیری اجزاء بیلان
از جمله مهمترین مسائل در مدیریت پایدار منابع آب، ایجاد توازن بین پتانسیلهای آبی هر منطقه و حصول اهداف توسعهای نظیر امنیت غذایی است. لذا عدم نگرش سیستماتیک در بکارگیری اطلاعات بیلان آب کشور و ارائه راهبردهای مدیریت حوضههای آبریز بدون توجه به اثرات بالقوه آنها بر سایر اجزاء بیلان آبی، علاوه بر ایجاد ناپایداری میتواند منجر به ایجاد ابعاد جدیدی از چالشها در این مناطق گردد. از اینرو در تدوین و بهنگام سازی برنامهها و سیاستهای ملی، ارزیابی و بررسی اثرپذیری برنامهها و تبعات جانبی آنها به علت تأثیرات فراگیر آن در سطح کشور بسیار حائز اهمیت است. چهبسا برنامهها و سیاستهای مختلفی که در اسناد بالادستی کشور مورد توجه قرارگرفتهاند و به خاطر عدم تحلیل سیستماتیک تأثیرات آنها، نه تنها اهداف خود را محقق ننمودهاند، بلکه اثرات سوئی هم داشتهاند. این مسئله از جنبه دیگری نیز میتواند مورد توجه قرار گیرد و آن درک نامناسب از برخی از واژگان بیلان آبی مانند “مصارف” و “برداشت” میباشد. واژگانی که گاه مترادف با هم بکار گرفته میشوند ولی از منظر مفهومی و تحلیلی میتواند کاملاً متفاوت باشند و چه بسا همین امر منجر به درک متفاوت و نادرست از مفهوم صرفهجویی در یک سیستم آبی گردد. توصیه و برداشتهای متفاوت از عملکرد سیاستهایی نظیر توسعه باغات در اراضی شیبدار و آبیاری تحتفشار نتیجه عدم جامع نگری و درک نادرست از چنین مفاهیمی هست. در این زمینه موسسه بینالمللی مدیریت آب (IWMI) با دیدگاه افزایش بهرهوری آب مفهومی به نام “ذخیرهسازی واقعی آب” بر اساس تحلیل مصارف آبی ( آب تخلیهشده و غیر قابل استفاده مجدد) را پیشنهاد کرد که مبتنی بر پارادایم نئوکلاسیک میباشد. بر این اساس دستیابی به راهبردهایی با تمرکز بر مفهوم ذخیرهسازی واقعی آب مستلزم استفاده از چارچوبی برای تحلیل “مصارف” و نه برداشتها در سطح حوضه و تفسیر یکپارچه نتایج بر مبنای آن است.
- چارچوب تحلیلی نامناسب و تک بعدی
اطلاعات مستخرج از شیوههای معمول و سنتی بیلان آبی به صورت محدود صرفاً بعد هیدرولوژیکی سیستمهای آبی را از منظر عرضه و برداشت آب مورد توجه قرار میدهند و عموماً تأثیر جنبههای مختلف بهره برداری از منابع آب از منظر بهرهوری و مسائل مرتبط به آن را مورد توجه قرار نمیدهند. این در حالی است که در تصمیمات مدیریتی، علاوه بر جنبههای هیدرولوژیکی، توجه به سایر جنبههای مرتبط نیز بسیار حائز اهمیت میباشد. این مهم ضرورت ایجاد یک چارچوب مفهومی برای سازماندهی اطلاعات بیلان آبی در تلفیق با سایر اطلاعات جهت مطالعه چند وجهی سیستمهای آبی و بخشهای مختلف مصرف کننده آب را نمایان میکند. این سازماندهی و تقویت شیوههای جاری محاسبات «بیلان منابع آب» میبایست در پاسخ به چالشهای موجود و آتی در حوزه عرضه و مصرف و نه تنها از دیدگاه هیدرولوژیکی، بلکه از منظر حوزههای اقتصادی، اجتماعی و محیط زیست نیز مورد توجه قرار دهد. چالشهایی که در شرایط فعلی کاملاً خودنمایی کرده و انتظار میرود تحت پدیده «تغییراقلیم» نیز تشدید گردد.
- ظرفیتها و پیشنهادات:
با توجه به موارد یاد شده در پاسخگویی به مسائل و مشکلات فنی و مدیریتی مرتبط با رویکرد جاری تهیه بیلان آب در کشور موارد زیر پیشنهاد میگردد:
- توسعه و بهینهسازی شبکههای پایش در سطح کشور به منظور تدقیق و تأمین بهنگام دادههای مورد نیاز بیلان آب
گسترش و بهینهسازی شبکههای پایش موجود در سطح کشور و ایجاد زیرساختهای مناسب ارتباطی جهت دسترسی ساده و مطمئن و بروز به اطلاعات مشاهداتی بخشی و بین بخشی در سطح کشور مهمترین مقوله در ارتقاء محاسبات بیلان و جایگاه آن در امر تصمیمسازی محسوب میگردد.
- ارزیابی و استفاده از ظرفیت پایگاههای اقلیمی جهانی جهت پر کردن خلأهای آماری و تلاش در جهت ایجاد شبکه ملی اطلاعات در کشور با توسعه روشهای پردازش اطلاعات اقلیمی و همچنین سهولت دسترسی و جمعآوری این اطلاعات از سطح جهان (شامل اطلاعات زمینی و ماهوارهای)، در دهه گذشته پایگاههای اطلاعاتی زیادی برای کاربرد در مطالعات آب و هوایی و هیدرولوژیکی توسعه داده شدهاند. ضمن اینکه بسیاری از آنها به صورت رایگان در دسترس هستند. اطلاعات ارائه شده در این پایگاهها، عمدتاً بر اساس دادههای زمینی، دادههای ماهوارهای و مدلسازی آب و هوایی و بعضاً نیز با تلفیق این رویکردها تولید میگردد و تجارب بکارگیری آنها در سطح کشور نیز حاکی از دقت نسبتاً مطلوب اطلاعات این پایگاهها میباشند. لذا میتوانند پس از ارزیابی و پیشپردازشهای لازم، بهعنوان گزینه مناسبی جهت تطویل و پرکردن خلاءهای آماری اطلاعات هواشناسی مورد توجه قرار گیرد. در کنار این موضوع توجه به تشکیل و توسعه شبکه ملی اطلاعات مرتبط با آب با استفاده از اطلاعات موجود در سازمانهای متولی نیز به عنوان گامی ارزشمند در بهبود و ارتقاء کیفی اطلاعات مورد نیاز بیلان محسوب میگردد.
- استفاده از فناوریهای بروز جهت سنجش و برآورد مؤلفههای بیلان
استفاده از فناوریهای بروز مانند سنجش از راه دور و مدلسازیهای مفهومی میتوانند به عنوان یکی از گزینههای مهم در تدقیق و برآورد مناسب و بهنگام اطلاعات بیلان از جمله اطلاعاتی که امکان پایش محدودی دارند ( نظیر تبخیر و تعرق واقعی) مورد توجه قرار گیرند. گرچه اطلاعات مستخرج از چنین فناوریهایی، خود نیازمند واسنجی و ارزیابی بر مبنای دادههای مشاهداتی میباشد اما بکارگیری و هم افزایی این اطلاعات در کنار دادههای موجود میتواند چشم انداز مناسبی از وضعیت مؤلفههای بیلان آبی را فراهم کند. کماکان که استفاده از چنین رویکردی در پروژههای مطرح در سطح دنیا هم مورد توجه قرار گرفته است به عنوان مثال استفاده از تصاویر ماهوارهای و مدلسازی مفهومی رویکردی بوده که فائو برای محاسبه برخی از اجزاء بیلان آب در حوضههای نیل و هندوس، هیرمند و هماکنون برای حوضه آبریز دریاچه ارومیه در دستور کار دارد.
- بومی سازی و بکارگیری چارچوبهای حسابداری آب به جای رویکرد جاری سازماندهی اطلاعات بیلان آب در کشور
استفاده از چارچوبهای حسابداری آب به جای رویکرد جاری اطلاعات بیلان به منظور تحلیل نتایج و تفسیر یکپارچه تغییرات سیستمهای منابع آب و بخشهای مصرف کننده میتواند بسیار کارآمد باشد. حسابداری آب فرایند سازماندهی و ایجاد ارتباط بین اطلاعات منابع آبی و خدمات حاصل از استفاده مصرفکننده در یک محدوده جغرافیایی همچون یک حوضه آبریز، یک کشور یا یک کلاس کاربری اراضی است و میتواند نقش مهمی در ارتقاء سطح کاربردی اطلاعات ایفاء کند. در طی دهههای اخیر، چارچوبهای متعددی همچون حسابداری اقتصادی زیستمحیطی برای آب (SEEAW)، رویکرد حسابداری آب موسسه بینالمللی مدیریت آب (IWMI)، حسابداری آب WA+ با هدف استانداردسازی روش گزارشدهی اطلاعات مرتبط با آب ارائه شدهاند. انتخاب و بومی سازی این چارچوبها، با توجه به اهداف کلان و خرد مدیریتی و همچنین زیرساختهای اطلاعاتی و فنی از جمله مواردی است که میبایست در بازنگری روششناسی مرتبط محاسبات و سازماندهی اطلاعات بیلان مورد توجه واقع گردد. از جمله مزایای بکارگیری چنین رویکردی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- سیستمهای حسابداری آب معمولاً رویکردی مبتنی بر تحلیل مصارف آبی به جای برداشتها میباشند و با تفکیک مصارف به بخشهای مصرفی، غیر مصرفی، سودمند و غیر سودمند زمینه لازم برای پیادهسازی مدیریت مصرف محور حوضههای آبریز را فراهم مینماید.
- امکان بررسی چالشها و کارایی بخشهای مختلف مصرف کننده و همچنین شناسایی استراتژیهای کارا برای صرفهجویی واقعی آب و افزایش بهرهوری
- ارائه شاخصهای مدیریتی و کاربردی در زمینههای مختلف منابع، مصارف، برداشتها ، بهرهوری و آلودگی
- امکان تلفیق اطلاعات بین بخشی و تحلیل چند جانبه سیستمهای آبی و ایجاد زبان مشترک و قابل فهم برای را تسهیل ارتباطات بین سازمانی
- بستر سازی و ایجاد سامانههای پویای بیلان/ حسابداری آب در تلفیق با مدلهای مفهومی
همانطور که اشاره شد در پاسخ به برخی سؤالات راهبردی در حوزه مدیریت منابع آب کشور نیاز به ارتقاء و پویایی محاسبات بیلان آب در کشور وجود دارد که ترکیب سیستمهای جاری و یا حسابداری آب و مدلهای مفهومی ضمن تسریع و کاهش هزینههای بروز رسانی میتواند برخی از آنها را پاسخ دهند. سوا لاتی مانند:
- بررسی بیلان آبی کشور در بازههای دورهای مرسوم و یا دورههای خاص چگونه میباشد؟
- تبعات چشماندازهای اقلیمی بر منابع آبی چگونه خواهد بود؟
- ظرفیت اقدامات مدیریتی (مانند تغییر سیستمهای آبیاری، تغییر الگوی کشت، تغییر سطح کشت….) در مقیاس مزرعه چه تأثیری بر کاهش مصرف آب در مقیاس حوضه آبریز دارد؟
- ظرفیت اقدامات مدیریتی برای جبران بیلان منفی منابع آب چگونه خواهد بود؟
- ظرفیت اقدامات مدیریتی در افزایش تخصیص آب به محیط زیست چگونه خواهد بود؟
- ظرفیت اقدامات مدیریتی بر تغذیه سفرههای آب زیرزمینی چگونه خواهد بود؟